نظرات ياداشت حاجي هم حاجي هاي ديروزي - سايت مشاوره پزشكي دكتر فريده نظري

+ سيد علي

زدوديده خون فشانم ، زغمت شب جدايي
چه کنم که هست اينها ، گل باغ آشنايي
همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
که رقيب درنيايد به بهانه ي گدايي
به کدام مذهب هستيد ؟
به کدام ملت هستيد ؟
که کشند عاشقي را که تو عاشقم چرايي ؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردي که درون خانه آيي ؟
به قمار خانه رفتم همه پاکباز ديدم
چو به صومعه رسيدم همه زاهد ريايي
در غيب مي زدم من ، که يکي ز در در آمد
که درآ درآ درآيي که تو هم ازان مايي

ارادتمند دكتر سيد علي ال ياسين